من یکوقت خدمت امام رفتم، ایشان میخواستند خطبهی
عقدی را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف
عقد بشو. ایشان برخلاف ما - که طول و تفصیل میدهیم و حرف میزنیم -
عقد را اول میخواندند، بعد دو، سه جملهی کوتاه صحبت میکردند. من دیدم ایشان پس از اینکه
عقد
را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با هم بسازید.
من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف میزنیم، اما کلام امام در همین یک
جملهی «بروید با هم بسازید»، خلاصه میشود!