هنوز ندیده بودمش ولی همه مخالف بودیم،جز پدرم که به واسطه رابطه استاد و شاگردی، در این چند سال شناخت کاملی ازش داشت. چند ماهی، من هی سکوت می کردم و او هی نماینده میفرستاد.
***********************
همراه زنی میانسال در اتاق نشسته بودند. از زن پرسیدم: اینها که هستند؟
گفت: آنکه سمت راست نشسته و عمامه ی سیاه دارد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وآنکه وسط نشسته و عمامه ی سبز دارد، حضرت امیرالمومنین علیه السلام و آخری که عمامه سیاه دارد امام حسن علیه السلام است.
خیلی خوشحال شدم و خواستم وارد حیاط شوم که زن جلویم را گرفت و گفت:
" تو که آنها را دوست نداری !!! "
از خواب پریدم.
**********************
من و امام خمینی(قدس) - در نیمه ی ماه رمضان و شب ولادت امام حسن علیه السلام عروسی کردیم.
آن هم در خانه ای که وقتی وارد شدم همان حیاطی را دیدم که در خواب دیده بودم
منبع:یک قرص آرامش بخش برای عروس و داماد/ص 53
#عروسی_علماء #ازدواج_علماء #ازدواج_امام #ازدواج_علماء #امام_خمینی #خواستگاری