این میهمانیهای پُرسروصدا و هتلگرفتنها و خرجهای زیاد، کار آن طاغوتیها بود. اخیراً در روزنامه هم موردی را نوشته بودند، که چهقدر خوب کردند که نوشتند؛ تامردم بفهمند که این کارها زشت است. ماها همیشه در خانههای خودمان - یک اتاق، دو اتاق - عقد و عروسی میگرفتیم. اگر هم نداشتیم، از همسایه قرض میگرفتیم. مقداری شیرینی و میوه چیده میشد؛ میگفتیم، میخندیدیم، شوخی میکردیم؛ خیلی هم خوش میگذشت. البته آن طاغوتها و آدمهای بدی که بحمداللَّه ازاله شدند، اینطور برگزار نمیکردند. آنها به این وضع قانع نبودند؛ در آن هتلها میرفتند و میهمانیهای پُرخرج و چنین و چنان برپا میکردند.
حالا ما که بر سر کار آمدهایم، نباید کار آنها را تکرار بکنیم. اگر تکرار بکنیم، ما هم مثل آنها میشویم؛ آن بد بود. نه اینکه وقتی آدم نمیتواند کار پُرخرجی بکند، نکند؛ ولی وقتی که توانست، برود بکند! پس چی شد!؟ آن منطق صحیح، این را ایجاب نمیکند. باید بنا را بر سادگی گذاشت. جهیزیهها را ساده بگیرید. اگر جهیزیه نیازهای دختر را تأمین میکند، خوب است؛ اما به سمت تجملات نرود.در تالارهای عروسی و هتل ها و دیگر مکانهایی که مردم برای برگزاری عروسی به آنجا مراجعه می نمایند ، لیستی از ارکسترها را بهمراه قیمت معرفی می کنند. متاسفانه دقیقا همانطوری که منوی غذا هماهنگ می شود ، به همین شکل ارکستر هماهنگ می شود .
بنظر می رسد که می توان یک گروه برگزاری مراسم شاد عروسی نیز تشکیل داد.
گروهی متشکل از :
1. مجری :
---جهت برگزاری مسابقه (مسابقه هایی که تقریبا مایه ورزشی داشته باشند بیشتر جواب می دهد مانند مچ انداختن یا مسابقاتی که به دقت ربط دارد مانند مسابقاتی که در برنامه «کلید» اجرا می شد و .....
---جهت بیان داستانهای جذاب خواستگاری و عقد و ازدواج مثلا از کتاب «یک قرص آرامبخش برای عروس و داماد»
---جهت ترتیب دادن به برنامه ها
2. مداح : از آنجایی که معمولا مراسمات عروسی در میان قشری که می خواهند عروسی بدون گناه برگزار کنند در ایام ولادت و یا اعیاد می باشد، مداحی میتواند با ذکر مناقب اهلبیت علیهم السلام نقش مهمی ایفا نماید . خواندن اشعاری هم با موضوع عروس و داماد نیز طراوت خاصی به جلسه می دهد
3. طنز پرداز : شاد نگه داشتن جلسه با
عروسی و ازدواج یکی از سنتهای دیرین است که اسلام نیز روی آن پافشاری دارد
در روایات وارد شده است که یکی از مواردی که ولیمه دادن و دعوت مردم به غذا
بسیار مستحب است عروسی است چه اینکه در عروسی اولیای دین مانند امام علی
(علیه السلام) و حضرت فاطمه مردم دعوت شدند و خداوند نیز بر این سنت حسنه
تأکید کرده و از آوردن عروس در خانه خشنود است در حدیثی از امام صادق (علیه
السلام) چنین نقل شده است «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ الْبَیْتَ الَّذِی فِیهِ الْعُرْسُ
وَ یُبْغِضُ الْبَیْتَ الَّذِی فِیهِ الطَّلَاق» خداوند خانه ای که در آن
عروس و عروسی هست را دوست دارد و خانه ای که در آن طلاق رخ میدهد را دوست
ندارد. کافی ج 6 ص54
نکته دوم
من در سال 1338 هجری شمسی در سن 28 سالگی ازدواج کردم. ازدواج ما هم مقدماتی داشت. در ابتدا علاقه داشتم در قم ازدواج کنم؛ چون میخواستم که در قم بمانم زیرا به خاطر علاقه به تحصیل قصد نداشتم این شهر را رها کنم، اما مرحوم پدرم به این کار رضایت نداد. ایشان چون سالخورده بود مایل بود که از قم به تهران بیایم. گرچه ایشان به کمک مادی نیاز نداشت، ولی نیازمند آن بود که یکی از فرزندانش در کنارش باشد. بنابراین میل داشتند که من از قم برگردم و به ازدواج من در قم راضی نبودند، چون میدانستند که اگر من در قم ازدواج کنم قمی میشوم و من به خاطر اینکه ایشان را ناراحت نکنم و رضایت ایشان را جلب کنم، به تهران برگشتم
مقام معظم رهبری: خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمیآید ، از زندگی مشترک و مزدوج خوشش میآید.
مقام معظم رهبری: حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هم برای دختر مکرمه خودشان مجلس عروسی گرفتند ، شادی کردند و مردم شعر خواندند . زنها دست زدند و خوشی کردند .
مقام معظم رهبری: این خیل عظیم احکام مربوط به زن و مرد و محرم و نامحرم و حجاب ، اکثرا برای این است که زن و شوهر با محبت زندگی کنند.
مقام معظم رهبری: اسلام مرد را قوام و زن را ریحان میداند. این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن است و نه نادیده گرفتن حق مرد ؛ بلکه درست دیدن طبیعت آنهاست.
پیش از ازدواج چشمها را خوب باز کنید و بعد از آن ، کمی آنها را روی هم بگذارید