عروسی اسلامی

The islamic wedding- برپایی عروسی بانشاط بدون گناه -العرس الاسلامی

عروسی اسلامی

The islamic wedding- برپایی عروسی بانشاط بدون گناه -العرس الاسلامی

عروسی اسلامی

حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هم برای دختر مکرمه خودشان مجلس عروسی گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند. زنها دست زدند و خوشی کردند.
مقام معظم رهبری

طبقه بندی موضوعی

۲۰۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عروسی اسلامی» ثبت شده است

شعر زیر رو آقا مرتضی در گروه تلگرام عروسی اسلامی منتشر نموده اند: 


ای عاشقان ای عاشقان گل می رسد با کاروانها 

آیینه بندان می شود قلب جوانها 

پیوند آب و آیینه در نور ماه 

عهد مشرق با پگاه 

بسته شد در آسمانها 

************* 

شمع و گل و پروانه ها پروانه ها در خانه ها 

آیینه ها مهمان عشقند 

دلدادگان عاشق تر از مرغان عشقند 

لیلی و مجنون چشمه جوشان عشق

سرخوش از باران عشقند 

************** 

تو چهره ها شون لبای خندون 

تو خنده ها شون صدای بارون 

یکی نبات میاره یکی سپندون 

عروس یه کم می خنده دوماد فراوون 

*************** 

جونشو نثار کرده قربون یار کرده 

دوماد غرال عشقو با دل شکار کرده

این شعر را جناب آقای خوشرو در گروه تلگرام عروسی اسلامی منتشر نموده اند : 


به چه صفایی داره      بزم عروسی تو

ای آقا دوماد             الهی باشی دلشاد


بوی خدایی داره      محفل شادی تو 

ای شاخ شمشاد      الهی باشی دلشاد


قشنگ و زیبا   شد قدو بالات

الهی کور شه چشم  حسودات

بلبل میزنه چهچه تو این فصل بهاری

دروگوهرخنده ز لبهای تو جاری 

 به چه صفایی داره


الا محب آل مصطفی  شکر خدا رو آور تو بجا

پیشه خود کن     تقوی الهی

شیرین بکامت شهد زندگی  به وجه این بنما بندگی

جز حق نداری  مامن و پناهی 

به چه صفایی داره


شده شکوفانخل هستیت  داره تماشا شورو مستیت

ستاره باران     آسمان جانت

همسر نیکو ارزانی تو  همدم و یار روحانی تو

قوت قلب و هم روح و روانت

به چه صفایی داره


تو گلی و گل در کنار تو   باشه به کامت روزگارتو 

سنت ختم الانبیاء همین

شما دو عشق و زوج محترم  گل بگید و گل بشنوید با هم

سفره عیشت رنگین و وزین

به چه صفایی داره


هستی بابایی و مادری  به نخل باغ آنها ثمری 

تویی امید قلب.باصفا شون

نظر به قدو بالات میکنن  نگاه بروی زیبا ت میکنن

میریزه اشک شادی از نگاشون

به چه صفایی داره  بزم عروسی تو 

ای آقا دوماد   الهی باشی دلشاد

متن زیر را «کبوتر حرم» (یکی از اعضای گروه تلگرام عروسی اسلامی) منتشر نموده است:


ازدواج به سبک شهدا 

همسر شهید احمدی روشن:

 آقا مصطفی مرا در دانشگاه دیده بود و میگفت:

«حجب و حیا و متانت تو با دیگران فرق میکرد و دلیل اصلی انتخابم این بود»

ایشان فوق العاده صادق بودند، زمانی که پیشنهاد ازدواج دادند، به من گفتند:

«من نه کار دارم، نه سربازی رفتم و نه درسم تمام شده»

بنده با توجه به محبت، ایمان و صداقت آقا مصطفی رضایت اولیه را دادم و این قضیه ۳ سال طول کشید.من و آقا مصطفی سال ۸۲ عقد و سال ۸۳ ازدواج کردیم. بعد از ازدواج مسئله خدمت سربازی و کارشان هم حل شد.

 مهریه من ۵۰۰ سکه بود اما باهم ۱۴ سکه را توافق کردیم و ایشان هم مهریه ام را دادند. مراسم ازدواجمان نیز در منزل خودمان با حضور ۹۰ مهمان برگزار شد.

مجلس عروسی را که در منزل مادرم گرفتیم، با توجه به موقعیت خودمان، عروسی نه خیلی ساده و نه خیلی مجلل بود. ماشین پراید یکی از دوستان مصطفی را گل زده بودیم.

نسبت به  ازدواج دوروبری ها مراسم ما خیلی ساده تر بود.هم خانواده ها از این وضع راضی بودند و هم خودمان.هم جشن آبرومندانهای بود و هم خیلی خیلی ساده نبود. آقا مصطفی کارش طوری بود که اکثر اوقات در خانه نبود که بتواند کمکی بکند،ولی اگر کاری از دستش برمیآمد انجام میداد.

مثلاً وقتی مهمانی سرزده میرسید کمک میکرد.

 شرط  ازدواج مصطفی با همسرش این بود که اگر یک روز  ازدواج کردیم و من خواستم به  لبنان بروم و  شهید شوم حق نداری جلوی من را بگیری.

قبل از عقدمان خواب دیدم، هوا بارانی است و من سر مزاری نشسته بودم که روی سنگ مزار نوشته شده بود « شهید مصطفی احمدی روشن»

این خواب را  برایش تعریف کردم.یک لحظه هم بعد از ازدواجمان فکر نمیکردم که او به شهادت نرسد.

تولد: 17/6/1358

شهادت: صبح چهارشنبه 21/10/1390 بر اثر انفجار یک بمب مغناطیسی در خودروی خود در میدان کتابی ابتدای خیابان گل نبی تهران بدست عوامل استکبار

شعر زیر را «یافارس الحجاز» (یکی از اعضای گروه تلگرام عروسی اسلامی) منتشر نموده اند:


زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر

من گرفتم تو نگیر


چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر

من گرفتم تو نگیر


بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر

یاد آن روز بخیر


زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر

من گرفتم تو نگیر


یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم

تک و تنها بودم


زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر

من گرفتم تو نگیر


بودم آن روز من از طایفه دّرد کشان

بودم از جمع خوشان


خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر

من گرفتم تو نگیر


ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم

بستر راحت و نرم


زن مگیر ؛ ار نه شودخوابگهت لای حصیر

من گرفتم تو نگیر


بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم

مستحق لگدم


چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر

من گرفتم تو نگیر


من از آن روز که شوهر شده ام خر شده ام

خر همسر شده ام


می دهد یونجه به من جای پنیر

من گرفتم تو نگیر


شعر زیر را «فاطمةزهرا-سلام الله علیها-» (یکی از اعضای گروه تلگرام عروسی اسلامی) منتشر نموده اند: 


انکحتُ... عشق را و تمام بهار را !

زوّجتُ... سیب را و درخت انار را !

متّعتُ... خوشه‌خوشه رطب‌های تازه را

گیلاس‌های آتشی آب‌دار را !

هذا موکّلی...: غزلم دف گرفت، گفت:

تو هم گرفته‌ای به وکالت سه‌تار را !

یک جلد... آیه ‌آیة قرآن! تو سوره‌ای!

چشمت «قیامت» است! بخوان «انفطار» را !

یک آینه... به گردن من هست... دست توست،

دستی که پاک می‌کند از آن غبار را

یک جفت شمع‌دان...؟! نه عزیزم! دو چشم توست

که بردریده پرده شب‌های تار را !

مهریّه تو چشمه و باران و رودسار

بر من بریز زمزمه آبشار را !

ده شرطِ ضمنِ... ده؟! ... نه! بگویید صد! ... هزار!

با بوسه مُهر می‌کنم آن صدهزار را !

لیلی تویی که قسمت من هم جنون شده

پس خط بزن شرایط دیوانه‌وار را !


شعر زیر را «یاس کبود» یکی از اعضاء گروه تلگرام عروسی اسلامی منتشر نموده اند: 


بارالها تو به داماد بده بیست پسر

یه هف هشت ده دوازده دختر


پسرانی همه خوش خو همه چون قرص قمر

پسرانی همه دلداده عشق حیدر


پسرانی همه فرمانبر حیّ داور

پسرانی همه چون دُرّ و گوهر


همه باشند عصا بهر پدر

قاری مصحف و خواندن از بَـر


دور باشند ز هر کینه و شـَر

بین فامیل همه زینت و زرّ


همه اخلاق چو شُـبـَیـر و شَبَـر

همه در جامعه باشند ظفر


سرفرازی پدر هم مادر    

همه کاری و همه نان آور

شعر زیر را «یاس کبود» یکی از اعضاء گروه تلگرام عروسی اسلامی منتشر نموده اند:


نویسم شعری بهر عروسی

نما با مه داماد دیده بوسی


دوماد محفل امروز چه زیباست

که حیف است صورت اونو نبوسی


به یک زن کن قناعت در جوانی

به فکر دوم اَر باشی قوقوسی


به مه داماد همه تبریک گوییم

از این وصلت از این جشن و عروسی


به داماد چند پسر یا رب عطا کن

شوند زیدان ؛ رونالدو یا گروسی


من "سادات" گویم فکر زن کن

که ترسم تو ز تنهایی بپوسی

مسابقه برداشتن سینی مسی با یک دست / عروسی اسلامی / مسابقه عروسی / بازی محلی

در بعضی مناطق، مسابقاتی برگزار می شده که «آقاداماد» به نفر برگزیده ، جایزه ای میداده 

نمونه: 

برداشتن سینی های مسی قدیمی (که خیلی هم سنگین بودند) با یک دست

نفرات برتر به مرحله بعد راه می یافتند 

در مرحله بعد یک عدد کله قند روی سینی قرار می دادند تا وزن آن بیشتر شود 

و در مرحله بعد ، مدت نگه داشتن سینی بهمراه کله قند ، ملاک پیروزی می شد

در این مرحله ، حضار و شرکت کنندگان، با شوخیها و سروصداها  و شعرخوانی های خود ، سعی در تشویق و یا تضعیف شرکت کننده دارند 

این شعر رو جناب آقای عباسی در گروه تلگرام عروسی اسلامی منتشر کردند :

بحر طویل ازدواج حضرت زهرا علیها السلام و امیرالمومنین علیه السلام 

استاد غلامرضا سازگار

به بزم انبیا امشب نشاط دیگری پیداست، می‌بینم گل لبخند شادی بر لب آدم، تو گویی با ادب بستند صف، پیغمبران از نوح و ابراهیم و اسحاق و کلیم الله و روح‌الله و یعقوب و جناب یوسف و داود و فرزندش سلیمان در کف هر یک گلی از آیه‌های نور و آوای مبارک بادشان بر لب که ای مولا مبارک باد بر قد رسایت خلعت شادی و اوج تخت دامادی، مبارک باد ای جان محمّد وصل زهرایت، چه نیکو همسری بخشیده ذات حقتعالایت، که باشد روح پاک و بضعه پیغمبر اکرم.

 

سماوات العلی امشب همه دریای نورند و ملایک شاد و مسرورند و عالم سینۀ سینا و دل‌ها محفل طورند، جبریل امین از جانب دادار منان آمده در محضر پیغمبر اکرم، پیام آورده از حق با سلامی گرم بر احمد که ما در آسمان خواندیم اول خطبۀ عقد امیرالمؤمنین و دخترت زهرای اطهر را، تو باید در زمین اینک ببندی عقد آنان را، دو خورشید فروزان را، دو دریای خروشان را، دو روح پاک ایمان را، دو وجه ذات منان را، دو جان را و دو جانان را که پیش از آفرینش این دو را حق خوانده کفو هم.

 

محمّد از امین وحی چون بشنید این فرمان گل، لبخند او بشکفت همچون لاله در بستان، به مسجد آمد و بگذاشت پا بر عرشۀ منبر، فرو بارید از یاقوت لب با این کلام دلنشین گوهر، به امر حضرت داور، الا یا مسلمین از مرد و زن از اکبر و اصغر، هم اینک من به امر حضرت پروردگارم عقد بستم دخترم زهرا و حیدر را دو کفو نیک اختر را، دو روح روح‌پرور را، دو شمع نورگستر را، دو دریا را دو گوهر را، دو هم سنگ و دو همسر را، که بسته پیشتر از آفرینش عقدشان را خالق عالم.

 

چو بشنیدند از ختم رسل این مژده را یاران، زمین شد از گل لبخند اصحاب رسول الله گلباران، زنان تبریک‌گو بر فاطمه، مردان، مبارک باد می‌گفتند بر مولا محمّد بود و زهرایش، علی بود و تجلایش، تمام قدسیان تسبیح گو تهلیل خوان تکبیر می‌گفتند و می‌گشتند دور این زن و شوهر، خداوند تعالی تهنیت می‌گفت بر پیغمبر و بر حضرت صدیقه و بر حیدر و بر شیعۀ مولا علی تا دامن محشر همه بودند مسرور از همه مسرورتر بودی دل نورانی پیغمبر خاتم.

 

پس از چندی زمان بگذشت و ایام عروسی آمد و خورشید عصمت را برِ این ماه می‌بردند و می‌خواندند حوران آیت الکرسی و قدر و کوثر و یاسین و نور و آیۀ تطهیر و می‌بودی زمام ناقه‌اش در دست جبرائیل و دنبال سر او قل هوالله احد می‌خواند اسرافیل و گل از بال خود می‌ریخت میکائیل و جان فرش رهش می‌کرد عزرائیل و داماد ایستاده بر در خانه که با دست یداللهی ز خورشید جمال عصمت حق پرده بردارد، بخواند با تماشای جمال کوثر خود سورۀ مریم.

 

فرود آمد عروس از ناقه و بگذاشت پا در خانۀ مولا، علی محو تجلایش، خدا در نور سیمایش، نبی از فرق تا پایش، به لب ذکر خداوند تعالایش که یکباره نگاهش بر در و دیوار آن بیت گلین افتاد از آیندۀ خود کرد یاد و با زبان دل دمادم یا علی می‌گفت، گویی باعلی می‌گفت:منم تا پای جان یارت منم یار فداکارت، شهید پای دیوارت، میان آن همه نامرد تنها مرد ایثارت، تو گر خواهی بود آرایش من چهرۀ نیلی از امشب همسرت باشد برای یاریی‌ات آمادۀ سیلی، وجودم چاه غم‌هایت فدایت باد زهرایت، مقاوم در کنارت ایستادم تا ابد چون کوه مستحکم.

 

کجایی فاطمه بنت اسد تا بنگری امشب عروست را، بیا ای مادر مولا! بزن گلبوسه بر روی امیرالمؤمنین و بر عروست حضرت زهرا خدیجه ای سلام حق فزون بادا ز اعدادت کجایی تا ببینی گشته وجه‌الله دامادت، تو هست خویش را در یاری دین خدا دادی، نه هستی، بلکه جان خویش را در دست بنهادی، تو زهرا بر علی زادی، چو هست خویش در راه خدا دادی، خدا هم هست خود را بر تو بخشیده همانا دختری دادت چو زهرا و همانند علی بخشید دامادت چه دامادی که ذات پاک حق جان رسولش خواند و جان خلق عالم باد قربانش چه قابل سر که بر خاک قدوم او نهد .

 

استاد غلامرضا سازگار

«خرم»


دل ما شاد شده (2)
گلی داماد شده (3)
امشب این قلب ما خرم و دلشاد شده
پسری مهربان خانهاش آباد شده
از غم و غصهی تنهایی آزاد شده
شمع جشن عروسی شه داماد شده
* * *
آقا داماد عزیز همه افراد تویی
آن که بر نام او قرعه بیفتاد تویی
آنکه از خرج و مخارج بزند داد تویی
دهدش پول به سلمانی و قناد تویی