عروسی اسلامی

The islamic wedding- برپایی عروسی بانشاط بدون گناه -العرس الاسلامی

عروسی اسلامی

The islamic wedding- برپایی عروسی بانشاط بدون گناه -العرس الاسلامی

عروسی اسلامی

حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هم برای دختر مکرمه خودشان مجلس عروسی گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند. زنها دست زدند و خوشی کردند.
مقام معظم رهبری

طبقه بندی موضوعی


نقاش نابینا

در این بازی افراد به گروه‌های دونفره تقسیم می‌شوند و اعضای هر گروه پشت به هم می‌نشینند. نفر اول یک تصویر و نفر دوم در هر گروه یک کاغذ سفید و یک قلم در اختیار دارند. کسی که تصویر در دست اوست، باید بدون اشاره‌ مستقیم به محتوای تصویر، آن را برای هم‌گروهی خود شرح دهد و نفر دوم آنچه را که متوجه می‌شود، روی کاغذ بکشد. در پایان، گروهی که نقاشی‌اش بیشترین شباهت را به تصویر دارد، برنده خواهد شد.


چشمک مرگ

به تعداد افراد حاضر کارت سفید لازم دارید. روی دو تا از کارت‌ها کلمات قاتل و کارآگاه و روی مابقی، کلمه‌ مقتول را بنویسید و به هر شخص یک کارت بدهید. کارآگاه را همه می‌شناسند. شخصی که کارت قاتل را برداشته، به صورت پنهانی به بقیه چشمک می‌زند و با چشمک او قربانی‌ها می‌میرند. کارآگاه باید قاتل را پیدا کند. زمانی‌که کارآگاه موفق به یافتن قاتل شد، قاتل قبلی کارآگاه می‌شود و کارت‌ها دوباره به صورت تصادفی بین بازیکنان پخش می‌شوند


طناب کشی 

اعضا را به دو تیم تقسیم کنید؛ به‌طوری‌که هر دو تیم از لحاظ قدرت بدنی با هم برابر باشند. به این ترتیب انجام بازی مدت زمان بیشتری طول می‌کشد و جذاب‌تر خواهد بود. یک طناب با طول و مقاومت مناسب انتخاب کنید و هر سر طناب را در اختیار سردسته‌ی تیم‌ها بگذارید. تیمی که زمین بخورد یا طناب را رها کند، بازنده است. همچنین می‌توانید یک خط جداکننده بین دوتیم بکشید. هر تیمی که وارد زمین تیم مقابل شود، بازنده است.


الفبا (مدل دیگر اسم فامیل)

هریک از شرکت‌کننده‌ها یک کاغذ و خودکار آماده می‌کند و حروف الفبا را از اول تا آخر به صورت عمودی در سمت راست برگه‌ خود می‌نویسد. بسته به سختی موضوع انتخاب‌شده، زمانی حدود ۲ تا ۳ دقیقه در نظر گرفته می‌شود. شرکت‌کننده‌ها باید برای هر یک از حروف، یک اسم از موضوع انتخاب‌شده پیدا کنند (اسمی که حرف اول آن مساوی با حرف مورد‌نظرباشد). کسی که زودتر ستون را پر کند یا تعداد جواب‌های درست بیشتری نوشته باشد، برنده است. این بازی نسخه‌ دیگری از اسم و شهرت خودمان است. برخی از موضوعاتی که می‌توانید انتخاب کنید، در ادامه آمده است.

حیوانات، نام گل، تیم‌های ورزشی، اسم دختر یا پسر، شخصیت‌های کارتونی، اسم ترانه، فیلم یا برنامه‌های تلویزیونی، اسم میوه‌ها و سبزیجات.


توپ و سبد

برای اجرای این بازی جالب به دو سبد، دو صندلی، تعدادی توپ پنبه‌ای، یک قاشق بزرگ، یک تایمر و یک چشم‌بند نیاز دارید. هریک از سبدها را روی یکی از صندلی‌ها قرار دهید و توپ‌ها را داخل یکی از سبدها بریزید. سبد دوم باید خالی باشد. صندلی‌ها را در فاصله‌ی حدود یک‌ونیم‌متری از هم قرار دهید و مدت زمان مشخصی (حداکثر پنج دقیقه) برای بازی در نظر بگیرید.

چشم بازیکن اول را با چشم‌بند ببندید و از او بخواهید که چند بار به دور خود بچرخد. بعد قاشق بزرگی در اختیار او قرار دهید و از او بخواهید که توپ‌ها را از سبد اول به سبد دوم منتقل کند. بقیه‌ شرکت‌کننده‌ها نیز باید به ترتیب این کار را انجام دهند. کسی که در مدت‌زمان تعیین‌شده بیشترین تعداد توپ‌ها را به سبد خالی منتقل کند، برنده است. با توجه به این‌که شرکت‌کننده‌ها به دلیل چرخیدن به دور خود در ابتدای بازی، محل سبدها را گم خواهند کرد، اجازه ندارند که از دست‌ها برای پیدا کردن سبدها کمک بگیرند؛ در غیر این صورت بازنده خواهند بود و این قسمت جالب و سرگرم‌کننده‌ مسابقه است.


کاردستی با چشم بسته

به هریک از مهمانان خود یک برگ کاغذ رنگی بدهید. از آن‌ها بخواهید دست‌های خود را پشت سرشان ببرند و بدون نگاه کردن، کاغذ را به شکل مورد نظر، مثل درخت، برش دهند. در پایان، کسی که کاردستی‌اش بیشترین شباهت را به شیء مورد نظر داشته باشد، برنده است. البته می‌توانید این مسابقه را به این صورت نیز برگزار کنید: چشم‌های شرکت‌کنندگان را با چشم‌بند ببندید و از آن‌ها بخواهید تصویر شیء مورد نظر را روی کاغذ بکشند.


صید شیرینی

مهمانان را به دو یا چند تیم ۸ تا ۱۰ نفره تقسیم کنید. مقدار زیادی شکلات بسته‌بندی‌شده را داخل یک کاسه‌ی بزرگ بریزید. اعضای هرتیم باید به ترتیب با کمک وسیله‌ای مثل یک قاشق کوچک که در دهان‌شان قرار دارد، شکلات‌ها را از داخل کاسه‌ی اصلی برداشته و به سبد تیم خودشان منتقل کنند. در نهایت، تیمی که بیشترین تعداد شکلات را در سبدش داشته باشد، برنده است.


مسابقه گلوله‌برفی

تعدادی بادکنک در دو رنگ متفاوت آماده کنید. بادکنک‌ها را باد کنید و دو یا سه بادکنک در اختیار هر بازیکن قرار دهید. بازیکنان را به دو تیم تقسیم کنید و برای هر تیم یک رنگ بادکنک در نظر بگیرید. روی زمین یک خط جداکننده در نظر بگیرید. هر تیم باید سعی کند که بادکنک‌های خود را به طرف دیگر خط بفرستد و از ورود بادکنک‌های رقیب به زمین خود جلوگیری کند. بعد از دودقیقه (یا بیشتر) تیمی که بیشترین تعداد بادکنک را در طرف دیگر خط دارد، برنده این بازی مهیج است.


فنجان و حرکت

آنچه نیاز دارید : ۲۰ یا تعداد بیشتری فنجان

فنجان ها را در وسط اتاق قرار دهید.

نیمی از آنها باید به صورت برعکس و وارونه باشند و نصف دیگر باید در جهت درست باشند.
نوجوانان را به دو گروه تقسیم کنید و نام یک تیم را “بالا” و دیگری را “پایین” بنامید.
تیم “بالا” باید فنجان ها در جهت درست را به سمت پایین بچرخاند و آنها را وارونه کند و تیم “پایین” باید فنجان های برعکس را در جهت درست بگذارد.
برای تکمیل این کار، یک زمان مشخصی را اختصاص دهید.
بعد از اتمام زمان، تعداد فنجان ها را حساب کنید.
تیمی که بیشترین فنجان را به خود اختصاص داده باشد، برنده خواهد بود.


به من اعتماد کن

دستمال یا روسری به عنوان چشم بند
اشیایی برای ایجاد موانع.
کرونومتر

این یک بازی ایده آل برای سنین ۱۰ ساله و بالاتر است.

نوجوانان را به ۵ گروه تقسیم کنید.
حالا اجازه دهید بازیکنان دیگر یک یا دو مسیر مانع را ایجاد کنند.
چشم یکی از بازیکنان را ببندید و چند دور او را بچرخانید تا جهتی که در آن قرار داشته را فراموش کند. حالا اجازه دهید یکی از اعضای تیم آن بازیکن چشم بسته را در طول مسیر راهنمایی کند و او را از موانع مسیر آگاه کند.
یک زمان مشخص برای این فعالیت اختصاص دهید، حداکثر باید ۳ دقیقه باشد.
وقتی که بازیکنان به نقطه شروع برگشتند، می توانید او را تعویض کنید و جایگزین دیگری بفرستید.
این بازی کمک خواهد کرد که بچه ها اعتماد کردن به یکدیگر را تقویت کنند.
این بازی  به عنوان یکی از بازی های گروهی برای نوجوانان پیشنهاد می شود.

 تعداد بازیکن: 8 الی 40 نفر

● سن بازیکنان: 9 الی 15 ساله

● ابزار لازم: یک توپ

● محوطه بازی: 15 × 10 متر

 شرح بازی:

 بازیکنان یا دانش آموزان به دو گروه مساوی تقسیم می شوند و به قید قرعه یا شیر و خط یکی از گروه ها در وسط محوطه بازی می ماند و گروه دیگر، در دو قسمت، به طرفین عرضی محوطه ی بازی روانه می شوند.

شروع بازی با پرتاب توپ به وسیله یکی از بازیکنان گروه کناری آغاز می شود. گروه کناری سعی بر این دادر که با نشانه رفتن و زدن افراد گروه وسطی باعث سوختن و اخراج آن ها بشوند.

و تلاش گروه داخلی هم بر این است که با حرکات سریع از اصابت توپ در امان بمانند و چنانچه اگر یار سوخته داشته باشند با گرفتن توپ در فضا، که یک امتیاز محسوب می شود، او را به بازی برگردانند.

حال، شاید به این مرحله از بازی رسیده باشیم که تنها یک نفر از گروه وسطی، در داخل میدان بازی باشد که اگر تا 10 شماره پرتاب نتوانند او را هدف گیری بکنند و بزنند، تمامی یاران سوخته ی گروهش را احیا کرده، و همگی در وسط میدان باقی مانده و بازی را ادامه خواهند داد.

گاهاً با در نظر گرفتن موقعیت وسطی ها، به جای نشانه گیری و زدن حریف وسطی، توپ را برای فریب و شیرین کاری هم که شده به دوستان مقابل پاس کاری می کنند تا آن ها حسابشان را برسند.

بازی وسطی
اما مقررات بازی:

1- اگر تمامی بازیکنان وسطی در محدوده ی میدان باشند، هر توپ گرفته شده به عنوان یک امتیاز ذخیره ی ضد اخراجی محسوب می شود و اخراجی و اخراج ها را به تأخیر می اندازد.

2- گرفتن توپ پس از برخورد با زمین موجب سوختن بازیکن است.

 نکات:

1- گونه دیگری از این بازی به وسطی دایره ای موسوم است با این تفاوت که زمین بازی به شکل دایره است که بازیکنان وسطی در داخل آن و گروه کناری در روی محیط آن با فاصله های مساوی قرار می گیرند.

با شروع بازی مربی یا معلم ورزش با ساعت وقت گرفته و بازیکنان کناره نفرات گروه وسطی را نشانه می گیرند تا این که همه از زمین بازی اخراج شوند.

در دور بعدی جای دو گروه عوض می شود و باز با شروع بازی مربی یا معلم ورزش با ساعت وقت می گیرد.

برنده گروهی است که در مدت زمان کوتاهی، بازیکنان گروه وسطی را زده و بازی را زودتر تمام کرده باشند.

2- بهتر است ابعاد زمین بازی با سن و سال بازیکنان مناسب داشته باشد (طوری نباشد که توپ پرتاب شده به سوی میدان نرسد و بالعکس)

یکی از موارد مهمی که باید در آن دقت به خرج داد کارت دعوت به عروسی برای اقوام و آشنایان است. با توجه به فهرست مهمانان که از قبل تدارک دیده‌اید باید کارت‌های دعوت را با توجه به سلیقه صاحب مجلس آماده کنید اما این بحث زمانی جالب می‌شود که عروس و داماد با توجه به ایده‌ای منحصر به فرد به طراحی آن پرداختند.

زوج هنرمند آذربایجانی کارتی به یاد ماندنی برای مهمانان بوجود آوردند.

نوعدوستی و همدلی مردم ایران و به خصوص آذربایجانی‌ها در جای جای این خطه صحنه‌های درخشانی از انسانیت را به نمایش گذاشت.

در این میان زوج جوان ساکن میانه در اقدامی خداپسندانه و انسان دوستانه برای همدردی با سیل‌زدگان، علاوه بر اینکه هزینه برگزاری جشن عروسی خود را به هموطنان سیل زده اهدا کردند، در کارت دعوت عروسی از بستگانشان خواسته‌اند تا هدایای عروسی را به حساب هلال احمر[۹۹۹۹]( 

شماره حساب ۹۹۹۹۹ نزد تمامی بانک های کشور به نام جمعیت هلال احمر، واریز از طریق شماره ‏کارت بانک ‏ملت: ۶۱۰۴۳۳۷۹۹۹۹۹۹۹۹۶ و واریز از طریق شماره کارت بانک رفاه: ۸۹۴۶۳۱۸۵۰۲۵۹۷۳۰) واریز و تصویر فیش واریزی را برای‌ آنها ارسال کنند تا در آلبوم زندگی‌شان به عنوان یادگاری نگهداری کنند.


اکبر ساجد و فرزانه نعمتی، عروس و داماد خَیّر، طبق هماهنگی، آقا داماد و عروس خانم امروز همزمان با میلاد امام زمان (عج) نیمه شعبان با سفر به مشهد مقدس زندگی مشترک خود را آغاز کردند.

جهت ورود به صفحه اصلی استفتائات ، روی مطالب زیر کلیک کنید


غیبت

کسی درباره‌ی امری با شما مشورت می‌کند و این امر مستلزم غیبت از فرد دیگری است؛ مثلا کسی در مورد خواستگار دخترش با شما مشورت می‌کند، اگر بخواهید به او مشورت بدهید و نصیحت کنید، ناچارید از خواستگار غیبت کنید. یا کسی می‌خواهد با دیگری شراکت مالی داشته باشد و با شما مشورت می‌کند. یا شخصی در نظر دارد فردی را در منصب مهمی بگمارد و با شما مشورت می‌کند. در اینجا لازم است که از آن شخص غیبت کنید.


 تدلیس

معیار تشخیص تدلیس آن است که عرف آن را تدلیس بداند؛ مثلا اگر در مقام خواستگاری، زن یا مرد خواستگار به‌­گونه­‌ای خود را بیارایند که طرف مقابل به او رغبت کند، این نه اغواء است، نه فریب و تدلیس. ازاین‌­رو حرمتی ندارد. پس هر چیزی که سبب رغبت دیگری شود، تدلیس نیست ...

اما اگر بیماری‌هایی را که مانع از آمیزش است کتمان کنند، یا عیوبی مثل جزام، برص و جنون را مخفی نمایند، یا زنازادگی را برای صورت گرفتن ازدواج اعلام نکنند، اینها عیوبی است که پنهان کردن آن تدلیس است.
در زمان ما گریم یکی از مصداق­‌های تدلیس است. فرض کنید زن یا مرد پیری را گریم کنند تا مثل زن یا مرد ۲۵ ساله شود، یا تاریخ تولد او را در شناسنامه‌اش دست‌کاری کنند.

پ ن : 

1) تدلیس یعنی انسان به گونه‌ای رفتار کند که طرف مقابل گول بخورد. 

2) آرایش با گریم فرق دارد 

امشب شب سرور خدا و پیمبر است
امشب به جمع حور و ملک شور دیگر است
امشب فرشتگان همه سرمست و پای کوب
جبریل هم چو گل پر و بالش معطر است
امشب تمام ارض و سماوات هر چه هست
بزم سرور ذات خداوند اکبر است
امشب ستارگان همگی نقل مجلس اند
دامان سبز رنگ زمین پر ز اختر است
امشب شب ولادت سادات عالم است
امشب شب عروسی زهرا و حیدر است
امشب به عرش زمزمه شادی علی است
امشب شب مبارک دامادی علی است
پیغمبران تمام امم را خبر کنید
امشب همه به سوی مدینه سفر کنید
اسفند دود کرده و مشعل به روی دست
از چار سو به چهره مولا نظر کنید
خوانید بر علی همگی مدح فاطمه
شب را به دور حجره زهرا سحر کنید
قرآن به دست دور و بَر ناقه عروس
تطهیر و قدر و سجده و کوثر ز بر کنید
بر حفظ این امانت پیغمبر خدا
امشب دعا به جان علی بیشتر کنید
بنت اسد که بوده ملک دست بوس تو
عیدی بده که فاطمه گشته عروس تو
این مهر و مه که هر دو شریف و مکرّمند
با نورشان محیط به عرش معظّمند
پیش از وجود خلقت، تا بعد روز حشر
با هم هماره بوده و پیوسته با هم اند
پیش از هبوط آدم و حوا در این زمین
امّ و اب و سلاله حوا و آدمند
منظومه مبارکه آسمان وحی
مصداق نور و معنی آیات محکم اند
محصول این زفاف بود یازده پسر
عالم فدایشان که امامان عالم اند
اولادشان به روی زمین بی شماره اند
در چشم کل عرش نشینان ستاره اند
عقدی که بسته بود خداوند لایزال
تبدیل شد به شام زفاف و شب وصال
جبریل ساربان شده و ناقه عروس
آمد به سوی بیت علی با دو صد جلال
یک سو زمام ناقه گرفته، ز یک طرف
چون سایه بان گشوده به فرق عروس بال
وقتی ز روی فاطمه مولا کشد نقاب
جا دارد ار به مأذنه گوید اذان بلال
خورشید رقص می کند امشب در آسمان
مه چون هلال خم شده در بزم دو حلال
جشن سرور عترت و قرآن مبارک است
وصل دو بحر لؤلؤ و مرجان مبارک است
داماد کیست اسوه زهد و اطاعت است
شغلش دو کار، حفر قنات و زراعت است
مهر عروس چیست؟ زمین است و چار نهر
مهر دگر؟ به عرصه محشر شفاعت است
داماد را هنر چه بود غیر این دو کار؟
شیر خدا به بیشه سرخ شجاعت است
در بین این دو یار چه خطی است مشترک؟
زهد و نماز و صبر و رضا و قناعت است
شیرینی هماره این زندگی ز چیست؟
مهر و وفا و عاطفه، ساعت به ساعت است
مهر عروس زیرلب آهسته یا علی است
کل جهاز او زره مرتضی علی است
این هر دو زوج کآمده قرآن به شأنشان
داده خدا به خیل ملایک نشانشان
جبریل جای دسته گل از جانب خدا
تطهیر هدیه آورد از آسمانشان
کردند سر اگر چه سه شب در گرسنگی
رمز نزول سوره دهر است نانشان
اطعامشان برای خداوند بود و بس
اینجا خداست مفتخر از امتحانشان
خلق جهان به پیروی این دو زوج پاک
باغ جنان شود به حقیقت جهانشان
نه سال زندگانی شان عمر عالم است
دانشگه تمام کمالات آدم است
تا مهر و ماه در یم هستی شناورند
عالم پر از سلاله زهرا و حیدرند
محصول این عروسی و این عقد با شکوه
دو قرص آفتاب، دو تابنده اخترند
گر نیک بنگری دو محمد، دو فاطمه
یا دو کتاب وحی خدا یا دو کوثرند
سوگند می خورم به اَب و اُم و جدشان
کاین چارتن ز خلق دو عالم نکوترند
آن دو پسر به آدم و ذریه اش پدر
وین دو به شیعه تا ابدالدهر مادرند
جان تمام عالم خلقت فدایشان
“میثم” بگو قصیده به مدح و ثنایشان

غلامرضاسازگار


به بزم انبیا امشب نشاط دیگری پیداست، می‌بینم گل لبخند شادی بر لب آدم، تو گویی با ادب بستند صف، پیغمبران از نوح و ابراهیم و اسحاق و کلیم الله و روح‌الله و یعقوب و جناب یوسف و داود و فرزندش سلیمان در کف هر یک گلی از آیه‌های نور و آوای مبارک بادشان بر لب که ای مولا مبارک باد بر قد رسایت خلعت شادی و اوج تخت دامادی، مبارک باد ای جان محمّد وصل زهرایت، چه نیکو همسری بخشیده ذات حقتعالایت، که باشد روح پاک و بضعه پیغمبر اکرم.
****
سماوات العلی امشب همه دریای نورند و ملایک شاد و مسرورند و عالم سینۀ سینا و دل‌ها محفل طورند، جبریل امین از جانب دادار منان آمده در محضر پیغمبر اکرم، پیام آورده از حق با سلامی گرم بر احمد که ما در آسمان خواندیم اول خطبۀ عقد امیرالمؤمنین و دخترت زهرای اطهر را، تو باید در زمین اینک ببندی عقد آنان را، دو خورشید فروزان را، دو دریای خروشان را، دو روح پاک ایمان را، دو وجه ذات منان را، دو جان را و دو جانان را که پیش از آفرینش این دو را حق خوانده کفو هم.
محمّد از امین وحی چون بشنید این فرمان گل، لبخند او بشکفت همچون لاله در بستان، به مسجد آمد و بگذاشت پا بر عرشۀ منبر، فرو بارید از یاقوت لب با این کلام دلنشین گوهر، به امر حضرت داور، الا یا مسلمین از مرد و زن از اکبر و اصغر، هم اینک من به امر حضرت پروردگارم عقد بستم دخترم زهرا و حیدر را دو کفو نیک اختر را، دو روح روح‌پرور را، دو شمع نورگستر را، دو دریا را دو گوهر را، دو هم سنگ و دو همسر را، که بسته پیشتر از آفرینش عقدشان را خالق عالم.
****
چو بشنیدند از ختم رسل این مژده را یاران، زمین شد از گل لبخند اصحاب رسول الله گلباران، زنان تبریک‌گو بر فاطمه، مردان، مبارک باد می‌گفتند بر مولا محمّد بود و زهرایش، علی بود و تجلایش، تمام قدسیان تسبیح گو تهلیل خوان تکبیر می‌گفتند و می‌گشتند دور این زن و شوهر، خداوند تعالی تهنیت می‌گفت بر پیغمبر و بر حضرت صدیقه و بر حیدر و بر شیعۀ مولا علی تا دامن محشر همه بودند مسرور از همه مسرورتر بودی دل نورانی پیغمبر خاتم.
****
پس از چندی زمان بگذشت و ایام عروسی آمد و خورشید عصمت را برِ این ماه می‌بردند و می‌خواندند حوران آیت الکرسی و قدر و کوثر و یاسین و نور و آیۀ تطهیر و می‌بودی زمام ناقه‌اش در دست جبرائیل و دنبال سر او قل هوالله احد می‌خواند اسرافیل و گل از بال خود می‌ریخت میکائیل و جان فرش رهش می‌کرد عزرائیل و داماد ایستاده بر در خانه که با دست یداللهی ز خورشید جمال عصمت حق پرده بردارد، بخواند با تماشای جمال کوثر خود سورۀ مریم.
****
فرود آمد عروس از ناقه و بگذاشت پا در خانۀ مولا، علی محو تجلایش، خدا در نور سیمایش، نبی از فرق تا پایش، به لب ذکر خداوند تعالایش که یکباره نگاهش بر در و دیوار آن بیت گلین افتاد از آیندۀ خود کرد یاد و با زبان دل دمادم یا علی می‌گفت، گویی باعلی می‌گفت: منم تا پای جان یارت منم یار فداکارت، شهید پای دیوارت، میان آن همه نامرد تنها مرد ایثارت، تو گر خواهی بود آرایش من چهرۀ نیلی از امشب همسرت باشد برای یاریی‌ات آمادۀ سیلی، وجودم چاه غم‌هایت فدایت باد زهرایت، مقاوم در کنارت ایستادم تا ابد چون کوه مستحکم.
****
کجایی فاطمه بنت اسد تا بنگری امشب عروست را، بیا ای مادر مولا! بزن گلبوسه بر روی امیرالمؤمنین و بر عروست حضرت زهرا خدیجه ای سلام حق فزون بادا ز اعدادت کجایی تا ببینی گشته وجه‌الله دامادت، تو هست خویش را در یاری دین خدا دادی، نه هستی، بلکه جان خویش را در دست بنهادی، تو زهرا بر علی زادی، چو هست خویش در راه خدا دادی، خدا هم هست خود را بر تو بخشیده همانا دختری دادت چو زهرا و همانند علی بخشید دامادت چه دامادی که ذات پاک حق جان رسولش خواند و جان خلق عالم باد قربانش چه قابل سر که بر خاک قدوم او نهد

غلامرضاسازگار
********************
امشب خدا لطف نهان خود هویدا می کند
امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا می کند
امشب دو تا را جفت هم، از صنع یکتا می کند
یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می کند
با چشم دل در صورت او سیر معنا می کند
امشب حسد بر خاکیان، بی حد برند افلاکیان
خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوش دل زمین؛ خرم زمان
در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل
با نور، دعوت نامه بفرستاده هادیّ سُبُل
امضا، ز ختم المرسلین؛ گیرندگان، خیل رُسل
هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل
در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا
ای غصّه و ای غم برو؛ ای شوق و ای شادی بیا
از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است
وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است
چشم فلک شب تا سحر اختر شماری کرده است
ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است
دست خدا ، وجه خدا را خواستگاری کرده است
امشب علی ،آن عدل کل بر عقل کل داماد شد
شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد
خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند
صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند
وز طور موسی آمده تا آن که در بانی کند
آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند
یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند
کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه
عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه
امشب به ملک اهل دل مولی الموالی، والی است
بر سینه غم دست رد، شب موسم خوشحالی است
شام سیه بختی شد و روز همایون فالی است
کوثر، کنار ساقی کوثر علیّ عالی است
زهرا به خانه بخت شد، جای خدیجه خالی است
امشب به روی مرتضی، لب های زهرا خنده کرد
آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد
میخانه باز و هر کسی جام مکیّف می زند
ناهید، پا می کوبد و تندر به کف دف می زند
رنگین کمان چون مشتری خود را در این صف می زند
لبخند وصل امشب چه خوش کوثر به مصحف می زند
آری نه تنها خاکیان ، هر آسمان کف می زند
منشین غمین امشب دلا، شادی دل کن بر ملا
خیز و مِس خود کن طلا، آیینه ات را ده جلا
عقد علی و فاطمه در آسمان ها بسته شد
در آسمان ها بسته شد در کهکشان ها بسته شد
زین نرگس و سوسن دگر چشم و زبان ها بسته شد
راه یقین ها باز شد، پای گمان ها بسته شد
بازاریانِ حُسن را ، دیگر دکان ها بسته شد
خورشید و ماه و آسمان، آیینه گردانی کنند
چون در زمین خورشید و ماهی نورافشانی کنند
بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بُوَد
جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی بود
میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود
چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود
درشهر یثرب لاجرم، خوش گِرد هم آیی بُوَد
خیل مَلک از عرش، سوی فرش فرش آورده اند
بهر جلوس انبیا پَرهای خود گسترده اند
امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم کند
گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم می کند
دریای لطف سرمدی، بی حد تلاطم می کند
اهل زمین را آسمان غرق تَنَعُّم می کند
هر غنچه بهر وا شدن چون گل تبسم می کند
امشب که گاه شادی بی حدّ و بی اندازه شد
با دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه شد
امشب صدف، بر گوهری، یک بحر گوهر می دهد
یک گوهر اما از دو عالم پر بهاتر می دهد
صرّاف کل، دردانه ای بر دُرج حیدر می دهد
خود دست دختر را پدر بر دست شوهر می دهد؟
نی نِی ، فلک خورشید را بر ماه انور می دهد؟
تبریک گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد
زهرا امانت باشد و حیدر امانت دار شد
امشب علی در خانه خود شمع محفل می برد
کشتی عصمت، نا خدا را سوی ساحل می برد
مشکل گشای عالمی، حل مسائل می برد
انسان کامل را ببین، با خود مکمل می برد
هم آن به این دل می دهد؛ هم این از آن دل می برد
با نغمه ی جادویی اش، داوود مداحی کند
با خامه مانی کِی توان این نقش طراحی کند؟
چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان
خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان
شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان
لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان
شیعه مبارک باد گو، بر یازده فرزندشان
ای شیعه، دست افشان شو و تبریک بر دل ها بگو
بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو
ای ساقی کوثر کنار خود بهشتی رو ببین
قامت قیامت را نگر طوبا ببین مینو ببین
زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو ببین
هم روز را در چهره او، هم شب در آن گیسو ببین
هم لاله زار رو ببین ، هم نافه بارِ مو ببین
هر چند ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان کند
روزی رسد کز چشم تو رُخسار خود پنهان کند

علی انسانی
***************
جلوه خورشید و روی ماه و اختر دیدنی است
رقص نور کهکشان ها بار دیگر دیدنی است
در میان آسمان رنگین کمانی بسته عشق
جلوه نورانی خورشید انور دیدنی است
حرف شیرین می زنند اکنون همه خلق جهان
موسم شادی بود دنیا سراسر دیدنی است
باغبان پیوند زد امشب نهالی با نهال
در بهار عشق، این نخل تناور دیدنی است
در شب تزویج زهرا با علی ای دل بگو
تارک نورانی و روی پیمبر دیدنی است
در کنار حوض کوثر گفت جبریل امین
ازداوج کوثر و ساقی کوثر دیدنی است
آسمان در آسمان با چشم دل گر بنگری
بال و پر بگشودن این دو کبوتر دیدنی است
بهتر از بشگفتن هر غنچه ای در باغ عشق
روی لب لبخند نورانی حیدر دیدنی است
پای میزان عمل وقت شفاعت اهل دل
چهره مولا و زهرای مطهر دیدنی است
چون «وفائی» در هوایش ذره ای باش و ببین
جلوه مهر منیر و ذره پرور دیدنی است

سیدهاشم وفایی
*****************
از عرش فرشته ها اگر می آیند
به جشنِ دلِ پیامبر می آیند
زهراست عروس و شاه داماد علی
این دو چقدر به یکدگر می آیند!

علی اکبر لطیفیان
**********************
آمد رود به خانه آن همسری که او / در بین همسران جهان، شهریار بود
خالق سپرد این زر کامل‌عیار را / دست کسی که زرگر کامل‌عیار بود
*************
لباس یاس بر تن کرد زهرا / کنار دست او بنشست مولا
محمد خطبه خواند زهرا بلی گفت / غلط گفتم بلی نه یا علی گفت
*****************
دیدم که در عرش شور و شوق برپاست
برپاگر این بزم شرف ذات خداست
گفتم به خرد چه اتفاق افتاده
گفتا که عروسی علی و زهراست
****************

فضای شهرمدینه دوباره روحانی است

نماز پنجره هایش چقدر عرفانی است

 مگر چه عید بزرگی رسیده که امشب

در آسمان و فلک جشن نور افشانی است

 عجب شبی ! همه جا ریسه بسته جبرائیل

عجب شبی ! همه ی کهکشان چراغانی است

 ولیمه می دهد امشب پیمبر رحمت

چقدر سفره ی این بزم پهن و طولانی است !

 فرشته ها سرشان گرم رقص و…؛ میکائیل

به فکر پخت و پز ِ سوروساتِ مهمانی است

 درون سفره مِی ناب و ساغر آوردند

کلیم و خضر دلی از عزا در آوردند

 ستاره ها همه بی تاب دیدن داماد

گرفته اند حسودان کور دل غمباد

 وضو گرفته و با احترام باید گفت:

-جناب حضرت داماد ، شاخه ی شمشاد-

 تمام آینه های مدینه غش کردند

نگاه فاطمه تا در نگاه شان افتاد

 کلید باغ جنان را خدا مراسم عقد

به این عروس سر ِ سفره زیر لفظی داد

 ترانه ی لب داوود خوش صدا این است:

علی و فاطمه پیوندتان مبارک باد

 خدا به حور و ملک گفت تا که دف بزنند

بس است گفتن تسبیح و ذکر، کف بزنند

 وحید قاسمی

 *******************

 دست خدا چو دست به سوی خدا گرفت

در اصل مصطفی زعلی اذن را گرفت

دیدند خواستگار علی بود ظاهراً

یک روح بود عشق ولی در دوتا بدن

 زهرا اگر نشست علی هم به پیش رفت

الحق علی به خواستگاری خویش رفت

 زهرا همان علی ست ولی در پس حجاب

غیر از بلی چه چیز به حیدر دهد جواب؟

 تو حیدری و هرچه که فریاد زد سروش

پیدا نشد برای تو در عرش ساق دوش

 بی ساق دوش آمده بر دوش ذوالفقار

دست خدا نموده به پا کفش وصله دار

 دنیا شنید گرچه ز لب های مصطفی

در اصل خطبه خواند برای شما خدا

 چون در شب زفاف شما فرش می شود

با این دلیل عرش خدا عرش می شود

 سابیده اند قند ستاره به تور ابر

در عقد هم شدند دوتا رشته کوه صبر

 زَوّجتُ عشق جزء سپاه علی در آ

اَنکَحتُ فاطمه به نکاح علی در آ

 از تو بهشت تا که جوابت بلی شود

با تو علی میان خلایق علی شود

 در بند تو زده پدر خاک را خدا

عقد تو کرده جمله ی “لولاک” را خدا

 کردند اشک های علی را محاسبه

مهریه ی تو آب شد عندالمطالبه

 آتش گرفت علقمه و نیل گُر گرفت

هذا موکّلی پر جبریل گُر گرفت

 دم رفت توی سینه ولی بازدم رسید

دست علی و فاطمه کم کم به هم رسید…

 مهدی رحیمی

 *********************

 هوای سینه ی دنیا چو عرش اعلاء بود

و نور عشق میان زمین و بالا بود

 مدیحه خوانی داوود می رسد امشب

در این شبی که شفق همنوای دریا بود

 دل زمین خدا شوق پر کشیدن داشت

و آن کرانه که در اوج ناکجاها بود

 می نشست حضرت موسی به تور عشق علی

و شور و شوق دگر در دل مسیحا بود

 تمامی شعف جلوه ی خداوندی

میان خنده ی پیغمبرش هویدا بود

 نگاه خیره ی زهرا به چشم های علی

نگاه خیره ی حیدر به چشم زهرا بود

 خرابی دل عالم شدست آبادش

خوشا به حال نبی که علیست دامادش

 زمین بهشت خدا شد ز اعتبار علی

و ماه محور رخ و گردش مدار علی

 همین که حضرت زهرا عروس مولا شد

نمانده بود به سینه دگر قرار علی

 به نان هر شب حیدر مدینه محتاج است

از این به بعد که زهراست خانه دار علی

 و با حضور قدم های مادر گلها

شکفت در دل خانه گل بهار علی

 برای جنگ علی ذوالفقار لازم نیست

چرا که حضرت زهراست ذوالفقار علی

 هزار همچو سلیمان در کنار خانه ی او

نشسته اند که باشند ریزه خوار علی

 به پاش ریخت پیمبر تمام دنیا را

گذاشت در کف حیدر چو دست زهرا را

 مسعود اصلانی

 ********************

از عالم بالا خبر آمد خبری بود

در عرش خدا حال و هوای دگری بود

 در جشن عروسی دوتا دلبر و دلدار

بارید زشوق آنکه زاهل نظری بود

 در عرش عروسی است و مهمان خدایند

داماد و عروس هم زملک دور و بری بود

 سرمایه ی این زوج فقط مهر و محبت

هرچند که دارائیشان مختصری بود

 زهرا فقط هم کفو علی بود ، همانکه

(سرتاقدمش چون پری از عیب بری بود)

 بالاتر از انس و ملک و حوریه زهراست

اصلا نتوان گفت همانند پری بود

 در وقت زفاف از سر شب این دوکبوتر

در حال مناجات خدا تا سحری بود

 ابتر چه کسی گفت به پیغمبر خاتم ؟

کوری عدو ماحصلش دو پسری بود

 اول حسن و بعد حسین ، بعد زنسلش

یعنی که همیشه به جهان تاج سری بود

 دیگر چه نیازی به سپر بود علی را

از فاطمه بهتر مگر او را سپری بود!

 می گفت علی با دل پر درد و پر از آه

هر وقت که از کوچه ی غم ها گذری بود

 اوقات خوش آن بود که با فاطمه سر شد

در باقی عمر خون دل و چشم تری بود

 ای فاطمه ای یاور نه ساله ی حیدر

رفتی و نگفتی که تو را همسفری بود

 یاسر مسافر

 ********************

سرتاسر مدینه پر از شوق و شور بود

لبریز از طراوت و غرقِ سرور بود

 از آسمان شهر پیمبر در آن پگاه

صد آسمان ملائکه گرم عبور بود

 وقت نزولِ سوره‌ی یاسین و هل أتی،

هنگامه‌ی تجلی آیات نور بود

 بال فرشته فرش قدمهای آفتاب

روبند ماهتاب ز گیسوی حور بود

 عطر بهشت از نفس باغ می چکید

تا اوج عرش زمزمه های حضور بود

 عالم از عطر یاس مدینه معطر است

پیوند آسمانی زهرا و حیدر است

 می خواستند تا که بمانند یار هم

همدل ترین و هم نفس روزگار هم

 بی زرق و برق ، ساده‌ی ساده شروع شد

پیوند آسمانی شان در کنار هم

 «سرمایه های اصلی شان مهر و عاطفه

بی اعتنا به ثروت و دار و ندار هم»

 بر اعتماد شانه‌ی هم تکیه داشتند

سنگ صبور یکدگر و راز دار هم

 بودند هر پگاه دل انگیزتر ز عشق

گرم طلوع روشنِ خورشید وار هم

 چشم بد از جمال دو خورشید دور باد

چشم حسودِ بد دل و بد خواه کور باد

 هم ، ماورای حد تصور کمالشان

هم ، ماسوای ذهن و تخیل جلالشان

 آنجا که سوخت بال و پر آسمانیان

بام نخستِ پر زدن و اوج بالشان

 باید که درس زندگی آموخت تا ابد

از بوریای کهنه و ظرف سفالشان

 در جام کوزه روشنی خمّ سلسبیل

کوثر شراب خانگی لایزالشان

 کی می توان به واسطه‌ی این مثالها

پرواز کرد تا افق بی مثالشان

 آئینه‌ی ظهور صفات خدا شدند

یاسین و نور شدند هل أتی شدند

 بر شانه های عرش خدا خانه داشتند

نه نه ، که عرش را به روی شانه داشتند

 این ساکنان عرش خدا از همان ازل

چشمی به چند روزه‌ی دنیا نداشتند

 هر چند داشت سفره شان نان خشکِ جو

اما همیشه خویِ کریمانه داشتند

 سرشار از عشق و عاطفه و نور ِ معرفت

همواره لحظه های صمیمانه داشتند

 گل داده بود باغِ بهشت امیدشان

یعنی چهار غنچه‌ی ریحانه داشتند

 ما جرعه نوش چشمه‌ی جاریّ کوثریم

دلداده ایم ، شیعه‌ی زهرا و حیدریم

 یوسف رحیمی

 **********************

 عشق یعنی یکی درون دو تن

عشق یک روح رفته در دو بدن

 عشق زهراست روبروی علی

نظر آنهم فقط به سوی علی

 عشق راهی بدون خاتمه است

آخر، این راه، راهِ فاطمه است

 فاطمه گفتم و دلم پر زد

باز شاعر به سیم آخر زد

 زد دوباره دلی به این دریا

حسبنا الله و حسبنا زهرا

 فاطمه قاب روبروی علی است

فاطمه غرق در وضوی علی است

 فاطمه در کنار حیدر نه

فاطمه دختر پیمبر نه

 خلق احمد به نور فاطمه بود

نور حیدر ظهور فاطمه بود

 سیر لولاک آخرش زهراست

بی سبب نیست مادر باباست

یازده ماه دور گردن اوست

یازده گل به روی دامن اوست

 یازده نور و یازده ساغر

یازده جوی جاری از کوثر

 یازده عاشق از تبار علی

یازده عکس یادگار علی

 یک دل او دارد و ازآن علی ست

فاطمه زور بازوان علی ست

 یا علی بر لبش که جاری شد

برق زد عشق و ذوالفقاری شد

 با تو تیغ علی دو دم دارد

با تو حیدر بگو چه کم دارد

 دل شد از این حماسه بی پروا

حسبنا الله و حسبنا زهرا

 قاسم صرافان

 ********************

یک مرد وزن مکمل هم در کنار هم

آیــینه وار هـــردو یشان بیـــقرار هم

 مـعنای اصـلی لغـت خـانـواده انـــد

مست نگاه یکدلی و می گسار هم

 این زندگی بنا شده بر پایه های عشق

بی اعـتنا به ثــروت و دار ونـدار هم

 یک خـــانه محقر و یک قطـعه حصیر

سـرمایه های اصلی شان اعتبار هم

 کانون گـرم پروش غنچه های یاس

پیــوندشان وقوع و طــلوع بهار هم

 در آسـمان عـاطفه این ماه و آفتاب

چرخیـده اند تا به ابد در مدار هم

 عاقد خـدا و مهریه آب و سکوت محض

آری شدند هم نــفس روز گار هم

 وحید قاسمی

 *********************

یک آینه که حسرت دارالسّلام هاست

یک آینه که قبله ی بیت الحرام هاست

 یک آینه که عین حقیقت، مجاز نه!

یک آینه که غرق سکوت و پیام هاست

 یک سو جلال حضرت خیرالنّسای خلق

یک سو جمال واضح خیرالأنام هاست

 پیوند پاک سوره ی یاسین و کوثر است

آغار انکشاف تمام ظلام هاست

 تلفیق نهر کوثر و امواج سلسبیل

هنگام باده نوشی و شرب مدام هاست

 «حبل متین» گوشه ی جلباب فاطمه

خورده گره به پیرهن «لاانفصام» هاست

 دست علی به دست«فصلِّ لربّک» است

اشراق آسمانی و صبح امام هاست

 دیگر نیاز تیغ دو دَم منتفی شده است

زیرا که خطبه خطبه فدک در نیام هاست

 تا «لَم یَکُن لَهُ کُفُوًا» نزد مرتضاست

خاری به چشم شور جمیع لئام هاست

 باید گدا شویم و یتیم و اسیرشان

وقت نزول مائده های طعام هاست…

 بر خانه ای که «تُرفَع» و «یُذکَر» نموده «اسم»،

بر خانه ای که رکن و منا و مقام هاست

 مجید لشگری

 ************************

سرود

(به سبک کامل شده ماه شبهای علی)

تو آسمون امشب باز مهمونیه گوش کنید که وقت خطبه خونیه

فریاد میزنه جبریل امین مِی خونه شده معراج زمین

لبخند لب داماد رو ببین

وقت فراره غمه میون این همهمه

با رخصت از بزرگترا ، بله میگه فاطمه

بارون گل می‌باره حضرت احمد داره

دست علی و زهرا رو تو دست هم میذاره

یاحیدر ، یازهرا

******

دسته جمع ملائک سفره می چینن وقتی که نگاه عشقو می بینن

خورشید یه طرف، دریا یه طرف اعلا یه طرف، والا یه طرف

حیدر یه طرف، زهرا یه طرف

شهرو گلستون کنید لبها رو خندون کنید

به صرف شام عروسی ، عالمو مهمون کنید

دسته ی گل بیارید دل روی دل بکارید

برای این عروس و داماد ، سنگ تموم بذارید

یاحیدر ، یازهرا

******

امشب همه میدن به علی سلام میگن که ایشالا زندگی به کام

امشب مدینه شهر شعفه عالم همگی مست شد یه دفه

جشن آقا تو صحن نجفه

عجب شبیِ امشب خنده میاد روی لب

حاصل این وصلت میشه حسن و حسین و زینب

امشب ایشالا مولا شاباش میده به ماها

یک شب جمعه یه سفر زیارت کربلا

یاحیدر ، یازهرا

حمید رمی

*****************************

سرود

 خوش به حال ِ اونی که پیرو مولاس ، اون مولا که پرچمش همیشه بالاس

پرونده ی قبولی کلّ اعمال ، محبت علی و حضرت زهراس

یاعلی و ، یا زهرا دوام عشق منه

یاعلی و ، یا زهرا تمام عشق منه

یاعلی و ، یا زهرا کلام عشق منه

با دعاشون دلا روشنه ، شوره زارا مثه گلشنه

یاعلی و ، یا زهرا نوای قلب منه

یاعلی و ، یا زهرا صفای قلب منه

یاعلی و ، یا زهرا صدای قلب منه

با دعاشون ، دلا روشنه ، شوره زارا ، مثه گلشنه

******

گدای این خونه شاه کلّ دنیاس ، اختیار دلامون به دست مولا

افتخار همه ی ما تا قیامت ، ولایت علی و حضرت زهرا

یاعلی و ، یا زهرا سرود اهل ولا

یاعلی و ، یا زهرا ترنّم شهدا

یاعلی و ، یا زهرا جواز کرببلا

آبروی دل مبتلا ، آرزوی همه سائلا

یاعلی و ، یا زهرا نوای قلب منه

یاعلی و ، یا زهرا صفای قلب منه

یاعلی و ، یا زهرا صدای قلب منه

با دعاشون ، دلا روشنه ، شوره زارا ، مثه گلشنه

******

وقتی بین روضه ها و هیئتاییم ، اِنگار که تو سعی ِ مروه و صفاییم

خدا رو شکر که به لطف حضرت حق ، دلداده ی اهل بیت مصطفاییم

دل ماها ، ایشالا که با صفا بشه و

حرمُ الله ، بشه قدری با خدا بشه و

متبرّک ، به اوصاف کربلا بشه و

شعارش ذکر اعلا بشه ، یا علی و یا زهرا بشه

یاعلی و ، یا زهرا نوای قلب منه

یاعلی و ، یا زهرا صفای قلب منه

یاعلی و ، یا زهرا صدای قلب منه

با دعاشون ، دلا روشنه ، شوره زارا ، مثه گلشنه

******

مس ِ قلبم انگاری کیمیا میخواد ، تجلی جلوه ی دلربا میخواد

امشبی از پدر و مادر سادات ، مدینه و نجف وکربلا میخواد

ببینید که ، من ِ دلشکسته در به درم

شده مثل ، شب درد و غصه ها سحرم

میخوره کی ، به چشمام نسیم ناب حرم

رو به سوی ، حرم می‌پرم ، قدم زائرا رو سرم

یاعلی و ، یا زهرا نوای قلب منه

یاعلی و ، یا زهرا صفای قلب منه

یاعلی و ، یا زهرا صدای قلب منه

با دعاشون ، دلا روشنه ، شوره زارا ، مثه گلشنه

امیر عباسی

*********************

سرود

 جشن پیوند دو نور ربُ الاعلا ، مبارک باشه به ذات حیّ یکتا

تهنیت از حضرت باریتعالی ، به نبی و آل پیمبر

شور ِ سُرور همه لبها ، نغمه ی هر عاشق شیدا

با شعفی ناب و بی همتا ، ذکر یا حیدر و یا زهرا

بادا مبارک یا مولا ، بادا مبارک یا زهرا

******

میخونن شعر شعف لیلا و مجنون ، شده خوشحال و خوش و شاد و غزلخون

سر زهرا و علی آلاله بارون ، رفته غم از هر دلی بیرون

شد چراغونی و نور افشان ، از شرافت تموم عالم

جمله ی حور و ملک اینه ، تهنیت ای رسول اکرم

بادا مبارک یا مولا ، بادا مبارک یا زهرا

******

ای عزیزان ِ دل ختم رسولان ، ما گدایان شما هستیم به قرآن

بدهید در راه حق از لطف و احسان ، یا علی جان یا فاطمه جان

قلب مصفّا میخواهیم ، روزی ِ تقوی میخواهیم

توشه ی فردا میخواهیم ، خیر دو دونیا میخواهیم

بادا مبارک یا مولا ، بادا مبارک یا زهرا

امیر عباسی

*******************************

سرود

 دل مشتاقان ز شادی ، بی قرار ِ بی قرار است

گل بریزید گل بریزید ، جشن پیوند دو یار است

نبی چون ذات حق ، به شوقی منجلی

بگوید تهنیت ، به زهرا و علی

یا زهرا یاعلی

******

وصل دو یار عزیز و ، دلبرا بادا مبارک

ازدواج دو نگار ، هل اتی بادا مبارک

الهی که شویم ، ز عزت ما همه

فداییّ رَه ِ ، علی و فاطمه

یا زهرا یاعلی

******

ما که مِهر اهل بیت ِ ، مصطفی در سینه داریم

در ره ِ عشق علی و ، فاطمه جان می سپاریم

تمام ِ فخر ِ ما ، ثنای اهل بیت

الهی که شویم ، فدای اهل بیت

یا زهرا یاعلی

 امیر عباسی

*******************************

سرود

 بر همه عالم ، تهنیت بادا ، جشن پیوند ِ، حیدر و زهرا

جشن پیوند دو نور داور است ، جشن وصل دو گل پیغمبر است

جشن رحمت ، جشن نور است ، غم امشب از ، هر دل دور است

این عروسی به همه مبارک باد ، جان فدای این عروس و این داماد

تهنیت بگو به شخص پیغمبر ، با گل ِخنده و با یک قلب شاد

تهنیت یا سیدی یا مصطفی

******

گل بریزد از ، جنت الاعلا ، بر سر حیدر ، بر سر زهرا

هر مَلَک محو ِ تجلای حیدر ، حوریان به دور زهرای اطهر

دل ِ عالم ، شده شیدا ، بَه بَه ، به این ، جشن زیبا

ای خوشا کسی که هر دم میکند ، روی دل سوی علی و فاطمه

باشد از عنایت خاص ایزد ، سائل کوی علی و فاطمه

تهنیت یا سیدی یا مصطفی

******

شکر للّه ما ، غرق آواییم ، عبد مولاییم ، عبد زهراییم

فقر ما و فضل و جود و احسان ها ، هر چه داریم بُوَد از لطف آن ها

ای بر روی ، لب ذکرتان ، جان ها فدای راهتان

ای بُوَد سعادت ما پیروان ، که شویم یاور عترت و قرآن

میرسد روز ظهور انشاءالله ، از عنایت خداوند منّان

العجل یا حجت بن العسگری

امیر عباسی

*********************

سرود

در این جشن با صفا ، دلها مصفاّ باشد

پیوند فرخنده ی ، علی و زهرا باشد

نازل شده ز رحمت ، آیه های تبارک

بگو با شور و شادی ، یا مصطفی مبارک

یامصطفی مبارک

******

مدح این دو بخوانیم ، با قلب خوشحال وشاد

جانم عالم قربانِ ، این عروس و این داماد

دو دریای خوبی و ، وفا به هم رسیدند

دو جلوه ی رحمتِ ، خدا به هم رسیدند

یامصطفی مبارک

******

ما سائلان ِ مسکین ، امشب از آل عبا

هم مدینه میخواهیم ، هم نجف هم کربلا

آرزوی ما بُوَد ، که با یاد شهدا

زائر ِ نجف شویم ، با سربند ِ یا زهرا

یا علی یا مرتضی

امیر عباسی

******************************

سرود

 خنده بر لب عالم همه مبارک وصال علی و فاطمه مبارک

عاشق، به لبش مدح و سرور و آوا

عاشق، به دلش عشقِ علی و زهرا

عاشق ، سر میده ، هِی آوا ، یا علی ، یا زهرا

ما که بر حبّ علی اسیریم به حریم فاطمه فقیریم

میریم امشب همگی مدینه صله از ختم رسل میگریم

یا علی یا فاطمه مبارک

******

گلِ شور و شعف میزنه جوونه میخونم نغمه و شور عاشقونه

عشق ، این دو محبوب خدا قشنگه

جشن ، وصلِ نور و هل اتی قشنگه

ذکرم ، با شوری ، بی همتا ، یا علی ، یا زهرا

کاسه ی خالی آوردیم آقا به درِ مجلس جشن شما

به پای هم الهی پیر بشید به سلامتی به لطف خدا

یا علی یا فاطمه مبارک

******

میده از قلب خود گزارش به هر دو پیمبر میکنه سفارش به هر دو

زهرا ، همراهیش کن همیشه دمادم

حیدر ، این امانت و به تو سپردم

با هم ، باشید تا ، به آخر ، ای زهرا ، ای حیدر

همه جا پشت سرِ هم باشید توی شبها قمرِ هم باشید

دعای من همیشه با شماس تو خطر ها سپر هم باشید

یا علی یا فاطمه مبارک

امیر عباسی

****************************

سرود

(شعر خوانی در قالب بحر طویل)

شراب عشق مینوشم ، زجام عشق مدهوشم ، لباسی زر نما از تار و پود بی نظیر

شوق میپوشم ، زنم دم فارغ از هر غم ، چو شبنم روی گلهای گلستان ولا

از دو گل زیبای طاهایی ،دو درّ بحر زیبایی ، در اوج شور و شیدایی ، نوایی از

شعف بر لعل جانم زمزمه باشد، نوای روح من یا حیدر و یا فاطمه باشد

به این اذکار نورانی دلم هو هو کنان ، راهی دریا شد…

عید وصل دو لاله ی زیبا شد عید وصل دو نور بی همتا شد

ذکر عشق تمامی مشتاقان چون پیمبر ، یا علی ، یا زهرا شد

******

در اوجِ آسمان با بانگ روح افزا و روحانی ، ملائک خنده بر لب با جمالی از فروغ لطف نورانی

همه با یکدگر با صدق و ، با اخلاص بنمودند فردوسِ مصفا را چراغانی ، وَ در عالم

صلا سر میدهند ای مردم عالم ، بوَد جشن وصال دو گل گلزار ، پیغمبر، دو یاس گلشن دلبر

دو نور جلوه ی داور ، دو انسان خدا منظر ، دو بحرالله را گوهر ، سَر و سَرور ، دل و دلبر

که با نام خداوندیِ این دو ، توبه ی آدم قبول افتاد و او مقبول درگاه ربوبیّ ِ خدای

حیّ بی همتای اعلا شد…

عید وصل دو لاله ی زیبا شد عید وصل دو نور بی همتا شد

ذکر عشق تمامی مشتاقان چون پیمبر ، یا علی ، یا زهرا شد

******

بگو در آستان حضرت معبود ، در این ماه ذِلقعده که یا رب بنده ای در محضرت آمد

اگر چه گشته او در امتحان صبر و طاعت رد ، الا ای خالق سرمد ، تو را سوگند بر احمد

اگر چه او گنهکار است ، امّا از محبین علی و همسرش زهراست در عالم

قسم بر شاهِ مردان مظهر ایمان ، قسم بر کوثر قرآن ، قسم بر فجر ، بر فرقان

قسم بر نور و الرّحمن ، وَ معنای لطیف ناب و زیبا و ، دل انگیزِ دو لفظ لؤلؤ و مرجان

به حقّ چهارده نوری که از سوی خدا آمد ، برای لطف و جود و رحمت و غفران

بین در مانده ام دستم بگیر ای مهربان تا آن زمانی که ، ببینم جلوه های نور عشق

حیدری و فاطمی در صفحه ی رخساره ام از لطف پیدا شد…

عید وصل دو لاله ی زیبا شد عید وصل دو نور بی همتا شد

ذکر عشق تمامی مشتاقان چون پیمبر ، یا علی ، یا زهرا شد

امیر عباسی

کی به حجله کی به حجله شازده دوماد با زنش 
کی بگرده دوره حجله خواهر کوچیگ ترش
*** 
جینگ جینگ ساز بیارو از بالی شیراز بیار 
سوریا گویید مبارک بادا ایشالا مبارک بادا 
*** 
آقوی سبا جووووونه صبا از ما به چند از ما به یک
یک ماه تیز کنم ریز کنم پیش بیبیم ببرم او نخوره من چه کار کنم 
*** 
اسب آوردیم تو حیاط عروس خانم شد سوار
خیر بیبینی ننه ی عروس ای گل از خونت در آد 
*** 
در خونه ی عروس خانم آب رکنی رد میشه 
چوب ب یارید پل ببندید عروس خانم رد بشه
*** 
راه شیراز دوره و آب بوشهر شوره شور
ما میریم عروس بیاریم چشمه دشمن بشه کور 
*** 
عروس قشنگه بعله مرواری رنگه بعله
دست به زلفاش نزنید مرواری رنگه بعله 
*** 
من منم و من منم و کاکوی دوماد منم 
دست بدید دستبند ببندم کاکوی دوماد منم
*** 
اوی آبشن آبشن آبشن
خونه ی دوماد شد روشن 
ننه جونی ننه جونی عاقبت کردیم جدا 
زِیر قرآن تو ردم کن تا برم دست خدا 
*** 
ما که بودیم چار تا خواهر زیر گل پنهون بودیم
خواهر اصلی که بردن همه سر گردون شدیم 
*** 
مادر داماد الهی نگیره دستت بالا
پیرهن دوماد رو دوختی زدی دکمه طلا
کاسه چینی توی طاقچه بنگ بلبل می زنه
شازده دوماد توی حجله بوسه بر گل میزنه 
*** 
شازده دوماد شازده دوماد اینقده آبی نپوش 
رخت آبیتو در آر و رخت دامادی بپوش
*** 
عروسی شیرازیها تماشا داره تماشا داره
دخترای بانمکش هیچ جا نداره هیچ جا نداره
عروس یک پره طاووس جشنه عروسی مبارکش باد
دوماد یه شاخ شمشاد جشنه عروسی مبارکش باد 
*** 
ای طرف تخت طلا و اون طرف تخت طلا
شازده دوماد روش نشسته میکنه شکر خدا 
ای طرف تخت عقیق و اون طرف تخت عقیق
شازده دوماد روش نشسته با صد و پنجاه رفیق 
*** 
این بر کوه اون بر کوه کشت و کار کاهو وه 
چشمای خانم عروس جفت چشمای آهو وه ژ
*** 
شازده دوماد شازده دومان مگه تو نیستی خبر
عروش خانم میاد خونت لاله دست گیر تا سحر 
اومدیم به باغتون آب دادیم انارتون 
سر فرازی همتون کاکام شده دامادتون 
*** 
این برنج دانه دانه قل قل آبش بیاد
ای عروس ترمه پوش چرا اشک از چشمات میاد
***
شب شد و دوماد نیومد شمع و لاله کم بسوز
از فروغ روی عروس، شب شده مانند روز
شب یک و منزل هزار و چشم داماد انتظار
خیر ببینی ننه عروس ، این گل از خونت درار
***
یی حمومی سیت بسازم حمومای حاجی رضا
گلش از مکه بیارم آبش از امام رضا
آی حنابند آی حنابند این حنا عالی ببند
داغ فرزندنت نبینی شط مرواری ببند
***
اومدیم عقدت کنیم و نومدیم سیلت کنیم
جون زلف آقا جونیت بوگو چن مهرت کنیم
اومدیم عقدت کنیم و نومدیم سیلت کنیم
آتیش بنداز تو سماور تا چایی میل بکنیم
***
یل مخمل فرنگی من خودم می دوزمش
هر که بشه زن کاکم مثل گل می بوسمش
هر چی دارم سی تو دارم تو عزیز خونمی
غم مخور گل عزیزم، تو گل راجونمی
***
اومدیم و اومدیم و می گویین خوش اومدین
گل به دس دسمال به جیب و شاد و خرم اومدیم
گل و خی چادر به سرکن گل هوای رفتنه
قوم و خویشونش خبر کن وخت رخصت دادنه
***
یی عروسی ما آوردیم ده دوازه سالشه
سوریا گویین مبارک هرچی می خواین جازشه

برای هدیه بزرگترها مثل پدربزرگ و مادربزرگ: گران است، گران است / هدیه بزرگتران است
هدیه پدر و مادر عروس و داماد: تو این وضع گرونی / پدر شرمندتونیم . . . . یا . . . . پدر (عروس یا داماد) گل کاشتی / سنگ تموم گذاشتی
هدیه برادرها: داداشی آی داداشی، الهی زنده باشی / هر جا بابا بشینه، تاج سرش تو باشی . . . . یا . . . . آقا داداشه / وظیفشه
هدیه خواهرها (برای شوخی، چون دخترا بیشتر میرن خونه مامانها، البته برای کمک): یه هفته بود میخوردی، چندتا بچه هم آوردی، چندتا قابلمه که بردی / این چی بود که آوردی، آبرو مارو بردی . . . . یا خلاصه ترش . . . . دیشب که خوب میخوردی / این کادو بود آوردی / آبرو مارو بردی
هدیه خاله ها: بازم (باز هم) به خاله / به برگ لاله . . . . یا اگه تعداد خاله ها زیاد باشه . . . . هر چه زمین لاله داره / (عروس یا داماد) ما خاله داره
هدیه عمه ها: بازم به عمه / به برگ پنبه . . . . و . . . . هر چه زمین پنبه داره / (عروس یا داماد) ما عمه داره
هدیه دایی ها: بازم به دایی / به برگ چایی / بپا نچایی . . . . و . . . . هر چه زمین چایی داره / (عروس یا داماد) ما دایی داره
هدیه عموها: بازم به عمو / به برگ لیمو . . . . و . . . . هر چه زمین لیمو داره / (عروس یا داماد) ما عمو داره
هدیه همسایه ها: بازم به همسایه هاشون / عروسی بچه هاشون / گل می بریم براشون . . . . یا . . . . بازم به همسایه هاشون / فردا میریم خونه هاشون / شکلات میدیم بچه هاشون
هدیه دوستان: بازم به دوستش / ببوس رویش


در تشکر از کسانی که کادو آوردن 

* دست شما بی بلا / الهی برید کربلا / حرمو زیارت کنید / یاد جماعت کنید
* دست شما بی پینه / الهی برید مدینه 
* دست شما حوریه / الهی برید سوریه 
* دست شما به سکه / الهی برید به مکه 
* دست شما درد نکنه، چرا زحمت کشیدید 

* ای بی سی / تنکیو مرسی

* کافی کولا پپسی / مچکریم مرسی
* کافی کولا زمزم / مچکرم عزیزم
* از بس کادو آوردن / جاده رو بند آوردن
از بس طلا (چینی) آوردن / جاده رو بند آوردن 

داماد شغلتو عوض کن / طلا فروشی (چینی فروشی) باز کن

شوخی

دستتون درد نکنه، چرا زحمت کشیدید / چرا بیشتر ندادید، کنار دریا ندادید 

اینا همش وظیفست / این کارا (یا این چیزا) بوده و هست

سیب داریم،هلو داریم، عروس خنده رو داریم / 
سیب داریم،انار داریم، عروس باوقار داریم / 
_ سیب داریم،گیلاس داریم، عروس باکلاس داریم / 
* سنگو زدیم به چوب لباس / آدما (عروس یا داماد) چه با کلاس
* سنگو زدیم به آهن / آدما (عروس یا داماد) چه ماهن
* ک ک کمربند / آدما (عروس یا داماد) هنرمند
* بازم به ریش داماد / به قوم و خویش داماد

فامیلای عروس : یه اتاق خالی کنین و فرش وگل کاری کنین گل میاد خونه شما و گل نگهداری کنین

فامیلای داماد : چای تو چایدون / قند تو قندون / زن داداش خوش اومدی / حجله‌تو بالا ببندم از کدوم شهر اومدی 

راه بوشهر دور دور / آب بوشهر شور شور / ما میریم عروس بیاریم چشم دشمن بشه کور

فامیلای عروس: اومدیم اومدیم انشاله نگین دیر اومدیم راه دور و خرج سنگین یا بزرگون اومدیم 

ما رسم داریم عروس رو از آرایشگاه ببریم خونه پدریش و بعد هم به سالن...
موقعی که عروس رو از خونه پدرش میبرند سالن :

فامیلای داماد میگن :
میخوایم بریم کوه، شکار آهو / چادر عروس کو
سیب و هلو و گلابی / چادر عروسو بیارید
عروس گریه نداره / این رسم روزگاره
پدر عروس بوسش کن / یه کم نصیحتش کن / هزاری (تراور) تقدیمش کن
این پشت بوم، اون پشت بوم / عروس اومد تو مشتمون
آی نعنا نعنا نعنا / مادر عروس شد تنها
مادر عروس، بشین و بسوز / سال دیگه، سیسمونی بدوز. . . . . . . 

فامیلای عروس جواب میدن: 

سیسمونی ها آمادست / منتظر نوزادست
الماس الماس، (نام عروس) خودش خواست / (نام داماد) رو میخواست / ما پارتی بازی کردیم / (نام داماد) رو راضی کردیم(برعکس این شعرو آدمای عروس هم میخونند)

فامیلای عروس میگن:
خارسو و خواهرشوهرا / گل و گلداری کنید/ گل میدیم به دستتون / ازش نگهداری کنید

فامیلای داماد در جواب میگن: 

ما همگی باغبونیم / قدر گلو میدونیم
صل علی ستاره / همچین عروسی کی داره
خارسو بشین رو ساعت / عروسو ببر زیارت
خارسو بشین رو سینی / خیر عروستو ببینی


منبع : خانوم گل