عروسی اسلامی

The islamic wedding- برپایی عروسی بانشاط بدون گناه -العرس الاسلامی

عروسی اسلامی

The islamic wedding- برپایی عروسی بانشاط بدون گناه -العرس الاسلامی

عروسی اسلامی

حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هم برای دختر مکرمه خودشان مجلس عروسی گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند. زنها دست زدند و خوشی کردند.
مقام معظم رهبری

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طنز عروسی» ثبت شده است

ای زن به تو از شوهرت اینگونه خطاب است

ارزنده ترین زینت زن طبخ کباب است


هرچند که تعظیم به مخلوق روا نیست

تعظیم به شوهر بکنی عین صواب است


بد نیست که از غر زدنت نیز بکاهی

مخصوصاً اگر شوهرت اعصاب خراب است


تا وصله ی پوشاک تو معلوم نباشد

چادر به سرت کن که مهم حفظ حجاب است


هر زن که نوازش نکند شوهر خود را

بدجور پس از مرگ گرفتار عذاب است


از شوهرش آن زن که اطاعت ننماید

از دوزخیانی ست که در قیر مذاب است


احسنت بر آن زن که همان اوّل صبحی

رختش همگی شسته و بر روی طناب است


باید قفس از جنس طلا ساخت برایش

زن مثل قناری ست ولی مرد عقاب است


مرد است که اصل است چنان موج خروشان

زن وصل به اصل است، قشنگ است، حباب است


آرایش زن نیز خودش چیز عجیبی ست

معلوم نشد چیست، لعاب است؟ نقاب است؟


حتّی نتوانست بفهمد قلم صنع

زن چیست در این بین، سؤال است؟ جواب است


البتّه مشخّص شده از مهریه اش که

از ثانیه ی عقد سرش توی حساب است


مردان همه باید دو سه تا زن بستانند

مقصود از این کار هوس نیست، ثواب است


دلواپس شعرم همه ی عمر؛ زنم گفت:

دلواپس نان باش که این خربزه آب است


شاعر : «شکلات الشّعرا» حسین گلچین




کانال عروسی اسلامی

گروه عروسی اسلامی 


پوستر کاریکاتور آرایشگاه آرایش داماد عروسی اسلامی

یک قرص آرامبخش برای عروس و داماد

اشرف عمادی نویسنده کتاب ، با جمع آوری داستانک های مربوط به ازدواج ، صفحات شیرینی را در اختیار مخاطبان قرار دهد . از مطالعه آن خسته نمی شوید.

یکی از داستان های کتاب:

مادر بزرگم خیلی خرافاتی بود. آن قدر در گوشم خواند که آخرش قبول کردم. می گفت هر که زودتر این کار رو بکنه، طرف مقابل کاملا مطیع و فرمان بردار اون میشه. میشه یه ذلیل کامل. باید بلافاصله بعد از اینکه بله رو گفتم، پایم رو روی پای داماد میذاشتم. به برادر زادم هم سپردم که سر سفره عقد، با چشم و ابرو قضیه رو یادآوری کنه تا فراموشم نشه. بله رو گفتم، اما تا به خودم جنبیدم، داماد پاش رو گذاشته بود روی پام. خیلی لجم گرفت. دو سه ماهی طول کشید تا فهیدم که اتفاقا شوهرم خیلی برای حرف من ارزش قایل است و آن جریان هیچ تاثیری در زندگی من نداشته. تازه به خاطر اون هم از من پوزش خواست و گفت که او هم تنها برای دلخوشی مادر بزرگش این کار رو کرده و نه بیشتر.